لغت Militant به معنای فعال و مبارزهگر است و در بسیاری از موارد به عنوان صفت بکار میرود. تلفظ این لغت به صورت /ˈmɪlɪtənt/ است.
استفادهها و نقشها:
– در مفهوم عمومی، Militant به فردی اشاره دارد که برای دفاع از یک ایدئولوژی، گروه یا حقوق، به شدت مبارزه میکند.
– در مفهوم سیاسی، Militant به فعالیتهایی اشاره دارد که به صورت خشنانه و با استفاده از اعتراضات و اعتصابات، برای تحقق اهداف خود مبارزه میکنند.
– در مفهوم نظامی، Militant به فردی اشاره دارد که در یک سازمان نظامی فعالیت میکند و به شدت به دفاع از کشور و حفظ امنیت آن متعهد است.
مترادفها: مبارزهگر، فعال، جنگجو، رزمنده، متحد، متحدالشکل، پرشور، پرانرژی، پرتلاش، پرکار، پراکنده، پرسرعت، پرتلاطم، پرشورشدن، پرانرژی شدن، پرتلاش شدن، پرکار شدن، پراکنده شدن، پرسرعت شدن، پرتلاطم شدن.
متضادها: آرام، بیاعتنا، بیتفاوت، بیمبالات، بیانگیزه، بیاشتیاق، بیحوصله، بیانرژی، بیکار، بیتلاش، بیرمق، بیحرکت، بیرگبار.
تاریخچه و ریشهشناسی:
لغت Militant از ریشه لاتین Militare به معنای نبرد کردن و جنگیدن گرفته شده است. این لغت در قرن ۱۷ میلادی و در مفهوم نظامی برای اولین بار به کار رفته است. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، این لغت در مفهوم سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شد و به فعالیتهایی اشاره داشت که به شدت برای تحقق اهداف خود مبارزه میکنند.
مثالهایی از کاربرد لغت Militant:
– The militant group has been responsible for several terrorist attacks in the region. (گروه مبارزهگر مسئول چندین حمله تروریستی در منطقه بوده است.)
– The union has become more militant in its demands for better working conditions. (اتحادیه در خواستهایش برای بهبود شرایط کاری، پرشورتر شده است.)
– The country’s military is known for its militant defense of its borders. (نیروهای نظامی کشور به دفاع پرشور از مرزهایش شهرت دارند.)